آیا روحی اینجا هست؟



 

ما بیشتر از همیشه بودیم

تا در صف گوشت خوابمان برد

 


دندان به جگر زدیم و سیخید از خواندن خون در این حماسه!
با نریده توی کاسه بر ضد تو اغتشاش کردیم
ابعاد کدام ماجرا بود؟! وقتی که شبی نجاتمان را
اسرار معاملاتمان را با مرد دریده فاش کردیم

 

 

آمد به سراغ زخم کهنه ما را به جنون تازه آراست
تنها چیزی که سیخ می خواست تحریک خروس بی محل بود!!!

ما فیله» ی توی تابه بودیم از ما به کجای جیز» رو کرد؟
کاری که تو را به وجد آورد مالیدن دست بر کپل بود!!! .

 


-ی مکرر و مداوم با خوردن جیز» سینه و ران-
رفتیم کشان کشان به میدان -البته مقاومت نکردیم-
رفتیم که تن به تن ببازیم ما های جا ندیده
در حال عبور پا ندیده بر راه» مداومت نکردیم

 


با این همه اسکلت که بر خاک با این همه استخوان مدهوش
در بین جنازه های خوش پوش مُردیم که قهرمان بمانیم
مردیم که قهرمان مرده بر دوش جنازه ها سوار است
انگار نشان افتخار است مرگ آمد تا نشان بمانیم!!!

 


ما فیله ی توی تابه بودیم داغی که عجیب دردناک است
آی این کپل نریده پاک است! ای دست شفادهنده! بگذار!!!

لذت ببر از جنازه هامان در لحظه ی ناگهان گسستن
ای بغض! بیا پس از شکستن دستی به دهان خنده بگذار

 

♦♦


از اشرف واژه های جوشان تا اشرف بغض عالمی بود
ای کاش رفیق و محرمی بود در زیر فشار بیصدایی
شوری بودم برای خواندن دستی آمد دل مرا کشت
با این همه خشم مانده در مشت من متهمم به بی حیایی!

 


آخرین جستجو ها